جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند / نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار / من گلی دارم که عالم را گلستان میکند .
***************
تو را گر طول غیبت کرده محزون / شدم از انتظارت من جگر خون
بود صبر تو از صبر الهی / چه سازم من به این قلب بر از خون . . .
***************
چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم / به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم
همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا / نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم . . .
***************
اگر مهدی زهرا باز گردد / جهان آیینه اعجاز گردد
سرم را پیش پایش می گذارم / که با خاک رهش دمساز گردد . . .
***************
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان / که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان
در انتظار تو شام ها گذشت عمر عزیز / نگشت حاصل من غیـر آه مهـدی جان . . .
**********
بگو چگونه تو تدبیر می کنی اقا؟ / چرا در امدنت دیر می کنی اقا؟
دل تمامی عشاق دوره گردت را / چقدر ساده غزلگیر می کنی اقا؟ . . .
*****
یک پرسش ساده کلید قفل دل شد / آیا تو مولای خودت را دوست داری؟
آیا به یاد یوسف تنهای زهرا / در غیبتش خونین دل و چشم انتظاری . . . ؟
نظرات شما عزیزان: